loading...
عشق اول|لاو وان|سایت عشق اول|اولین عشق|عشق اول|پربازدید ترین سایت عشق اول
love1 بازدید : 17 جمعه 29 اسفند 1393 نظرات (1)

 

عکس شعردار

عکس احساسی با متن

تصویر عاشقانه با متن فارسی

عکس عاشقانه با شعر

عکس های شعردار

عکس  رمانتیک با شعر

عکس با شعر زیبا

love1 بازدید : 64 جمعه 29 اسفند 1393 نظرات (0)

دلم براى کسى تنگ است

  کسى که بى مـن ماند

...کسى که با مـن نيست...

      کسى که مـن

...هميشه دلم برايش تنگ مى شود...

کسى که دوستش دارم...

عاشقانه...هميشه...

تا ابد...تا خودِ خداوند...

...دلم براى تـو تنگ است...

 

 

love1 بازدید : 12 شنبه 27 اردیبهشت 1393 نظرات (0)

modبه غضنفرمیگن تا حالا امتحان رانندگی دادای میگه نه والا ولی یه بار هول هولکی تو ماشین دادم

 

ب خره میگن تو هم بار میبری هم کت ک میخوری ب چ امید زنده ای؟

ههههه مامان یونا: خره میگه همین ک دونفر وسط دعوا چیز منو حوالهننشون کنن خستگیم درمیاد
love1 بازدید : 13 سه شنبه 09 اردیبهشت 1393 نظرات (0)
پروین اعتصامی

 

شکایت کرد روزی دیده با دل

که کار من شد از جور تو مشکل

ترا دادست دست شوق بر باد

مرا کندست سیل اشک، بنیاد

ترا گردید جای آتش، مرا آب

تو زاسایش بری گشتی، من از خواب

ز بس کاندیشه‌های خام کردی

مرا و خویش را بدنام کردی

از آنروزی که گردیدی تو مفتون

مرا آرامگه شد چشمهٔ خون

تو اندر کشور تن، پادشاهی

زوال دولت خود، چندخواهی

چرا باید چنین خودکام بودن

اسیر دانهٔ هر دام بودن

شدن همصحبت دیوانه‌ای چند

حقیقت جستن از افسانه‌ای چند

ز بحر عشق، موج فتنه پیداست

هر آنکودم ز جانان زد، ز جان کاست

بگفت ایدوست، تیر طعنه تا چند

من از دست تو افتادم درین بند

تو رفتی و مرا همراه بردی

به زندانخانهٔ عشقم سپردی

مرا کار تو کرد آلوده دامن

تو اول دیدی، آنگه خواستم من

بدست جور کندی پایه‌ای را

در آتش سوختی همسایه‌ای را

مرا در کودکی شوق دگر بود

خیالم زین حوادث بی خبر بود

نه میخوردم غم ننگی و نامی

نه بودم بستهٔ بندی و دامی

نه میپرسیدم از هجر و وصالی

نه آگه بودم از نقص و کمالی

ترا تا آسمان، صاحب نظر کرد

مرا مفتون و مست و بی خبر کرد

شما را قصه دیگرگون نوشتند

حساب کار ما، با خون نوشتند

ز عشق و وصل و هجر و عهد و پیوند

تو حرفی خواندی و من دفتری چند

هر آن گوهر که مژگان تو میسفت

نهان با من، هزاران قصه میگفت

مرا سرمایه بردند و ترا سود

ترا کردند خاکستر، مرا دود

بساط من سیه، شام تو دیجور

مرا نیرو تبه گشت و تو را نور

تو، وارون بخت و حال من دگرگون

ترا روزی سرشک آمد، مرا خون

تو از دیروز گوئی، من از امروز

تو استادی درین ره، من نوآموز

تو گفتی راه عشق از فتنه پاکست

چو دیدم، پرتگاهی خوفناکست

ترا کرد آرزوی وصل، خرسند

مرا هجران گسست از هم، رگ و بند

مرا شمشیر زد گیتی، ترا مشت

ترا رنجور کرد، اما مرا کشت

اگر سنگی ز کوی دلبر آمد

ترا بر پای و ما را بر سر آمد

بتی، گر تیر ز ابروی کمان زد

ترا بر جامه و ما را بجان زد

ترا یک سوز و ما را سوختنهاست

ترا یک نکته و ما را سخنهاست

تو بوسی آستین، ما آستان را

تو بینی ملک تن، ما ملک جان را

ترا فرسود گر روز سیاهی

مرا سوزاند عالم سوز آهی

love1 بازدید : 10 دوشنبه 08 اردیبهشت 1393 نظرات (0)

دوقلوهای دختر به نام‌های بریل و کایری، ۱۲ هفته زودتر از موعد،

 

به دنیا آمده بودند و بنابراین به مراقبت‌های ویژه نیاز داشتند، آن‌ها

 

را در دستگاه‌های انکوباتور جدا گذاشتند. کایری خوب وزن می‌گرفت

 

و شرایطش پایدار بود، ولی بریل، فقط ۹۰۰ گرم وزن داشت، در

 

تنفس مشکل داشت و دچار مشکل قلبی هم بود و انتظار نمی‌رفت،

 

زنده بماند. پرستارش هر کاری از دستش برمی‌آمد برای بریل انجام

 

داد،اما شرایطش فرقی نکرد. تا این‌که برخلاف قوانین بیمارستان، او

 

آن دو را در یک انکوباتور قرار داد. او دو نوزاد را قدری تنها گذاشت و رفت

 

 

که بخوابد، در بازگشت او این صحنه زیبا را دید و سایر پرستاران و

 

پزشکان را صدا زد تا آن‌ها هم این صحنه را ببینند. کایری، دستش

 

کوچکش را دور خواهرش گذاشته بود، انگار که می‌خواست او در

 

آغوش بگیرد و از او محافظت کند. می‌خواهد تصادفی باشد یا نه،

 

از زمانی که این دو در کنار هم قرار گرفتند، وضعیت تنفس بریل بهتر

 

شد و شرایط قلبی‌اش پایدار شد.

 

love1 بازدید : 7 دوشنبه 08 اردیبهشت 1393 نظرات (0)

 





دیـشـب گـرسـنـه بـود


دخـتـری کـه مُـرد ...


چـه آسـان بـه خـاک پـس دادیـمـش


و هـمـسـایـه اش ، زیـارتـش قـبـول ...


دیـشـب از سـفـر رسـیـد


مـکـه رفـتـه بـود !
love1 بازدید : 25 دوشنبه 08 اردیبهشت 1393 نظرات (0)




گوش راستم سوت می کِشد،


حتماً داری از من حرف می زنی...


دلم را به این خرافات خوش می کنم،


که از تو حرف بزنم



با اجازه محیط زیست

در دریا دکل می کاریم

ماهی ها به جهنم !

کندوها پر از قیر شده اند

زنبورهای کارگر به عسلویه رفته اند ،

 چه سعادتی !

داریوش به پارس می نازید ،

 ما به پارس جنوبی !

اجازه … !

اشک سه حرف ندارد … ،

اشک خیلی حرف دارد!!!






بهزیستی نوشته بود :

شیر مادر ، مهر مادر ، جانشین ندارد

شیر مادر نخورده ، مهر مادر پرداخت شد
 
پدر یک گاو خرید و من بزرگ شدم

اما هیچ کس حقیقت مرا نشناخت جز معلم ریاضی عزیزم

که همیشه میگفت : گوساله ، بتمرگ !!!!؟؟؟؟

 

می خواهم برگردم به روزهای کودکی آن زمان ها که :

 

پدر تنها قهرمان بود .

 

 

 عشــق، تنـــها در آغوش مادر خلاصه میشد

 

 

بالاترین نــقطه ى زمین، شــانه های پـدر بــود …

 

 

بدتـرین دشمنانم، خواهر و برادر های خودم بودند .

 

 

تنــها دردم، زانو های زخمـی ام بودند.

 

 

تنـها چیزی که میشکست، اسباب بـازیهایم بـود

 

 

و معنای خداحافـظ  تا فردا بود…!

 

 

 

 این روزها به جای” شرافت” از انسان ها

 

 

 فقط” شر” و ” آفت” می بینی !

 

 

 

این روزها “بــی” در دنیای من غوغا میکند!

 

 

بــی‌کس ، بــی‌مار ، بــی‌زار ، بــی‌چاره بــی‌تاب ،

 

بــی‌دار ،بــی‌یار ،بــی‌دل ، بـی‌ریخت،بــی‌صدا ،

 

بــی‌جان ،بــی‌نوا

 

بــی‌حس ، بــی‌عقل ، بــی‌خبر ، بـی‌نشان ،


بــی‌بال ، بــی‌وفا ، بــی‌کلام

 

 

،بــی‌جواب ، بــی‌شمار ، بــی‌نفس ، بــی‌هوا ،

 

بــی‌خود، بــی‌داد ، بــی‌روح

 

 

، بــی‌هدف ، بــی‌راه ، بــی‌همزبان

 

 

بــی‌تو .. بــی‌تو ..بــی‌تو……

 

 

 

می دانی

 

 

یک وقت هایی باید

 

 

روی یک تکه کاغذ بنویسی

 

 

تـعطیــل است

 

 

و بچسبانی پشت شیشه ی افـکارت

 

 

باید به خودت استراحت بدهی

 

 

دراز بکشی

 

 

دست هایت را زیر سرت بگذاری

 

 

به آسمان خیره شوی

 

 

و بی خیال ســوت بزنی

 

 

در دلـت بخنــدی به تمام افـکاری که

 

 

پشت شیشه ی ذهنت صف کشیده اند

 

 

آن وقت با خودت بگویـی

 

 

بگذار منتـظـر بمانند !!!

 

 

 

 
 مگه اشك چقدر وزن داره…؟

که با جاري شدنش ، اينقدر سبک مي شيم…

 

...
love1 بازدید : 8 دوشنبه 08 اردیبهشت 1393 نظرات (0)

 



پدر: تو اصلا به عاقبت کارت فکر کردی؟

 

 

پسر: به نظر من درست تصمیم گرفتن با ارزش تر از اندیشیدن به عاقبت کاره!!

 

 

پدر: تو میدونی مردم راجع به این موضوع چی فکر میکنن؟

 

 

پسر: پدر.. مردم همیشه چیزی رو که دوست دارن باور میکنن...

 

 

Laurel And Hardy

اولیور: استن... تو به عشق در یک نگاه اعتقاد داری؟


استن : آره خوب حداقل وقت ادمو نمیگیره!



John Rambo

واسه هیچ چیز زندگی نکن ولی واسه بعضی چیزا بمیر...!!




کلاه قرمزی و سروناز (ایرج طهماسب)

سروناز: من از وقتی شما رو دیدم یه حسی دارم ...

کلاه قرمزی : سرماخوردگی ؟!




رنگ خدا (مجید مجیدی)

محمد :معلمون میگه خدا شما نابیناها رو بیشتر دوست داره چون نمی بینید.

ولی من گفتم خانم اگه مارو دوست داشت چرا ما رو نابینا کرد تا اون نبینیم. بعد

گفت "خدا دیدنی نیست ولی همه جا هست. می تونید اون حس کنید. گفت

 شما با دستاتون میبینید." حالا من همه جارو می گردم تا یه روزی بالاخره

 دستم به خدا بخوره! اون وقت بهش میگم، هرچی تو دلم هست بهش میگم.


خانه ای روی آب (بهمن فرمان آرا)

از قدیم گفتن مواظب باش چی آرزو می کنی، چون ممکنه برآورده شه.



مدار صفر درجه (حسن فتحی)
شهاب حسینی(حبیب پارسا) :

تو را به جای همه کسانی که نشناخته ام دوست می دارم.

تو را به جای همه روزگارانی که نمی زیسته ام دوست می دارم.

برای خاطر عطر نان گرم و برفی که آب می شود و برای خاطر نخستین گل ها.

تو را به خاطر دوست داشتن دوست می دارم.

تو را به جای همه کسانی که دوست نمی دارم دوست می دارم





مادرانه

اردلان:میدم گوش پسرت رو ببرن میدونی گوش بریدن یعنی چی؟


مادر فرزاد : اون به اندازه ی اشتباهش تنبیه میشه
 تونمیتوی گوش پِسَرَمو ببری مگه مملکت قانون نداره؟


اردلان:هِه قانون؟!قانون منم!چون پول تو جیب منه!


زمانه

 عشق از کسی اجازه نمیگیره.وقتی میاد سراغت که انتظارش رو نداری

 

 

ساکته اماوقتی حرف میزنه صدای بلندی داره مثه جنگ میمونه

 

 

شروعش آسونه اما خاتمه دادن بهش سخته

 

و فراموش کردنش تقریبا غیر ممکنه..


تولدی دیگر

شوکت(مادر): تو پیشونی من چی می بینی؟

 

 

جعفر(پسر): آخه من چی بگم...

 

 

شوکت: بگو چی می بینی؟

 

 

جعفر: وقتی بهشت زیر پاته دیگه وای به حال پیشونیت...

تعداد صفحات : 3

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    نظرسنجی
    نظر شما در مورد سایت
    آمار سایت
  • کل مطالب : 26
  • کل نظرات : 23
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 1
  • آی پی امروز : 4
  • آی پی دیروز : 3
  • بازدید امروز : 6
  • باردید دیروز : 4
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 14
  • بازدید ماه : 31
  • بازدید سال : 105
  • بازدید کلی : 2,134